ترجمه مقاله

مرآة

لغت‌نامه دهخدا

مرآة.[ م َرْ ] (ع اِ) (از «رأی ») دیدار. منظر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ازمتن اللغة). یقال : امراءة حسنةالمرآة؛ یعنی خوب دیدار و کذلک رجل حسن المرآة؛ و فی المثل تخبر عن مجهوله مرآته ؛ ای ظاهره یدل علی باطنه . (از منتهی الارب ). آنجا از روی که چشم بر آن افتد. (یادداشت مؤلف ). || (ص ) سزاوار. (از منتهی الارب ). جدیر: هو مرآة بکذا؛ ای جدیر بها. (اقرب الموارد). شایسته . درخور.
ترجمه مقاله