ترجمه مقاله

مراث

لغت‌نامه دهخدا

مراث . [ م َ ] (ع اِ) روده ٔ ستور یا آن که در آن دبر است ... (منتهی الارب ). روده ای که در آن دبر ستور است . جای روث . (ناظم الاطباء). مخرج روث . (ازمتن اللغة) (از اقرب الموارد). مَروَث . خوران الفرس .مخرج سرگین در اسب و چارپایان . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله