ترجمه مقاله

مراخاة

لغت‌نامه دهخدا

مراخاة. [ م ُ ] (ع مص ) دور کردن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). گویند: خلت الفرار یراخی الاجل . (اقرب الموارد). || نرم و سست گردانیدن . (آنندراج ):راخاه ؛ جعله رخواً و راخاله من خناقة؛ رفه عنه . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). || نزدیک شدن زمانه ٔ زادن زن . (از اقرب الموارد). || قریب به زادن رسیدن ماده شتر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله