ترجمه مقاله

مرار

لغت‌نامه دهخدا

مرار. [ م َ ] (اِ) نوعی از بادآورد و شکاعی باشد که به عربی شوکةالبیضاء خوانند و آن هم بوته ٔ خاری است سفید که در خاصیت کار بادآورد می کند. (برهان قاطع). رجوع به مُرار شود. || (ع اِ) نوعی ریسمان . || ج ِ مِرَّة است . رجوع به مرة به معنی خلط و مرار اصفر و مرار اسود و نیز رجوع به مِرار شود. || ج ِ مریر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله