ترجمه مقاله

مرافدت

لغت‌نامه دهخدا

مرافدت . [ م ُ ف َ / ف ِ دَ ] (ع اِمص ) معاونت . یاری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مرافدة شود : به توفیق خدای و موافقت رای و... اعانت حدس و مرافدت ذکا به جواهر زواهر الفاظ... متحلی گردانید. (مقدمه ٔ مرزبان نامه از فرهنگ فارسی معین ). || (مص ) معاونت کردن . یاری کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شاهد ذیل معنی قبلی و رجوع به مرافدة شود.
ترجمه مقاله