ترجمه مقاله

مربی

لغت‌نامه دهخدا

مربی . [ م ُ رَب ْ با ] (ع ص ، اِ) پرورده . (مهذب الاسماء). تربیت کرده شده . پرورده شده . (غیاث اللغات ). پروریده . تربیت کرده . برآمده . برآورده . (یادداشت مرحوم دهخدا). نعت مفعولی است از تربیت به معنی پروردن . رجوع به تربیت شود. || به رب ّ پرورده . (منتهی الارب ). عمل آورده با رب ّ. (از متن اللغة). در شکر و عسل و غیره بعمل آورده . مربب . انبجات . (یادداشت مرحوم دهخدا). آنچه از قسم میوه در شیره قند پرورده کنند. (غیاث اللغات ). مُربّا. رجوع به مربا شود.
ترجمه مقاله