ترجمه مقاله

مرتفق

لغت‌نامه دهخدا

مرتفق . [ م ُ ت َ ف ِ] (ع ص ) ثابت بر جای . (منتهی الارب ). ثابت دائم . (متن اللغة). || کسی که تکیه کند بر آرنج خود یا بر نازبالش . (آنندراج ) (از متن اللغة). متکی . تکیه زننده . تکیه کننده . نعت فاعلی است از ارتفاق . رجوع به ارتفاق شود. || مستعین . (از اقرب الموارد). رجوع به ارتفاق شود. || حوض پر. (ناظم الاطباء). ممتلی تا نزدیک به امتلاء و پر شدن . ارتفق الشی ٔ، امتلاء. (از متن اللغة). رجوع به ارتفاق شود.
ترجمه مقاله