ترجمه مقاله

مرثد

لغت‌نامه دهخدا

مرثد. [ م َ ث َ ] (ع ص ) مرد جوان مرد. (منتهی الارب ). رجل کریم . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || (اِ) شیر. (منتهی الارب ). اسم است اسد را. (از متن اللغة). اسد. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله