ترجمه مقاله

مرجز

لغت‌نامه دهخدا

مرجز. [ م ُ رَج ْ ج َ ] (ع ص ) کسی که برایش شعری در بحر رجز خوانده شده . (فرهنگ فارسی معین ). رَجَّزَه ُ؛ انشده ارجوزة. (متن اللغة). نعت مفعولی است از ترجیز. رجوع به ترجیز شود. || قسمی از سه گونه نثر است که عبارتند از مرجز و مسجع و عاری یا مرسل . نثر مرجز آن است که کلمات دو جمله یا دو عبارت به ترتیب با یکدیگر هم وزن و هم آهنگ باشند، اما در سجع یکسان نباشند، مثلاً این نمونه : خیال ناظم بی تصور قامت دلربائی ناموزون است ، و قیاس ناثر بی تمسک کاکل مومیائی نامربوط. رجوع به فرهنگ نظام و آنندراج و غیاث اللغات شود.
ترجمه مقاله