ترجمه مقاله

مرخی

لغت‌نامه دهخدا

مرخی . [ م ُ رَخ ْ خی ] (ع ص ) سست کننده . نعت فاعلی است از ترخیة. || در طب ، هر چه عضو را سست کند به حرارت و رطوبت مزاجی و قابل تمدید سازد مثل تخم کتان . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). داروئی را گویند که به قوت حرارت و رطوبت خود قوام اعضای کثیفةالمسّام را نرم و مسّامات آن را وسیع بگرداند تا آنکه بسهولت و آسانی فضول مجتمعه و محتبسه در آنها دفع شود. (مخزن الادویه ). مانند شوید و بذر کتان . نیز رجوع به مُرخی شود.
ترجمه مقاله