ترجمه مقاله

مرداسی

لغت‌نامه دهخدا

مرداسی . [ م ِ ] (اِخ ) سابق بن محمودبن نصربن صالح بن مرداس باز پسین امیر سلسله ٔ مرداسیان حلب پس از قتل برادرش به دست ترکان در468 ولایت یافت در اداره ٔ ملک ضعیف بود و بسیاری در روزگار او چشم طمع به حلب داشتند که از جمله سلجوقیان بودند. تا سرانجام شرف الدوله مسلم بن قریش عقیلی در 472 بر او مستولی شد. و سابق در قلعه محبوس گشت و در سال 473 دولت پدرانش به سر آمد. (الاعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله