ترجمه مقاله

مردقوش

لغت‌نامه دهخدا

مردقوش . [ م َ دَ ] (معرب ، اِ) دوائی است که آن را مرزنگوش و مرزنجوش گویند. (از برهان قاطع). مرزنگوش که دوائی است . معرب مرده گوش . (منتهی الارب ). معرب مردگوش . مردکوش . مرزنگوش . مرزنجوش . مرتقوس گیاهی است از تیره ٔ نعناعیان دارای برگهای بیضی شکل و گلهای سفید یا قرمز. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و نیز رجوع به مرزنگوش در این لغت نامه و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 248 و دزی ج 2 ص 580 و المعرب جوالیقی ص 309 س 5و نشوءاللغة ص 93 شود. || آذان الفار . (تاج العروس ) (برهان قاطع). || زعفران . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم گوش . || بوی خوشی است (خوشبوئی است ) مایل به سرخی و سیاهی که زنان بدان شانه آلایند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله