ترجمه مقاله

مردم خوی

لغت‌نامه دهخدا

مردم خوی . [ م َ دُ ] (ص مرکب ) مردم خصال .آدمی سیرت . ملایم و خوشرفتار : قوت تن بدان سبب زیادت شود و قوت عصبانی به اعتدال باز آید و مردم هشیارتر و مردم خوی تر شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله