ترجمه مقاله

مردودة

لغت‌نامه دهخدا

مردودة. [ م َ دَ ] (ع ص ) تأنیث مردود. رجوع به مردود شود. || زنی طلاق داده . (مهذب الاسماء). زن مطلقه که به خانه ٔ پدر و مادر خود بازگردد. (منتهی الارب ). مطلقه . رُدَّی . (از متن اللغة). || (اِ) ستره . (منتهی الارب ). استره . زیرا که به سوی دسته ٔ خود بازگردانیده می شود. (منتهی الارب ). الموسی ̍ لانها ترد فی نصابها. (متن اللغة).
ترجمه مقاله