ترجمه مقاله

مردی

لغت‌نامه دهخدا

مردی . [ م ِ دا ] (ع اِ) سنگ انداختنی . (منتهی الارب ) (متن اللغة). مرداة. (متن اللغة). مانند سنگی که از منجنیق می اندازند. (ناظم الاطباء). || سنگی که بدان صخره ها را در هم شکنند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
- هو مردی حرب ؛ یعنی او شجاع است ، و هو مردی خصومة؛ یعنی صبور و پایدار است در آن . (از متن اللغ). ج ، مرادی .
|| ازار.(از اقرب الموارد) (متن اللغة). مرداة. || (ص ) بعیر صلب و ناقة صلبة. (متن اللغة).
ترجمه مقاله