ترجمه مقاله

مرزئة

لغت‌نامه دهخدا

مرزئة. [ م َ زِ ءَ ] (ع اِ) مصیبت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رُزء. رزیة. رزیئة. مصیبت از دست دادن عزیزان . (از متن اللغة). || (مص ) رسیدن از مال خود خیر را. (منتهی الارب ). رزأه رزء و مرزئة؛ اصاب منه خیراً. (اقرب الموارد). رجوع به رُزء شود.
ترجمه مقاله