ترجمه مقاله

مرزبان

لغت‌نامه دهخدا

مرزبان . [ م َ ] (اِخ ) ابن عضدالدوله ابوکالیجار ملقب به صمصام الدوله پسر و جانشین عضدالدوله ٔ دیلمی و از امیران سلسله ٔ بویه است (372 - 379 هَ . ق ).میان او و برادرش ابوالفوارس شیر ذیل ملقب به شرف الدوله در کرمان کشمکشها بود و مرزبان دو برادر دیگر خود ابوالحسین احمد و ابوطاهر فیروز شاه را مأمور کرد که فارس را از تاخت و تاز شرف الدوله ایمن دارند اما شرف الدوله بر فارس مسلط شد و برادران را مغلوب کرد و بر قلمرو اصلی عضدالدوله دست یافت . و نیز میان مرزبان و برادر پنجمش بهاءالدوله که به تحریک گروهی از سپاهیان دیلم در بغداد قصد بر انداختن او کرده بود زد و خوردی شد و بهاءالدوله را به زندان افکند و جمعی از شورشیان را کشت اما شرف الدوله به بهانه ٔ استخلاص برادر به بغداد آمد ابتدا خوزستان و بصره را گرفت و صمصام الدوله ناچار با وی از در صلح درآمد و بهأالدوله را آزاد کرد و پیش برادر فرستاد. ولی شرف الدوله سرانجام بر بغداد استیلا یافت و صمصام الدوله را پس از سه سال و هشت ماه امارت بر بغداد به حبس انداخت . رجوع به تاریخ عمومی عباس اقبال صص 170 - 177 شود.
ترجمه مقاله