ترجمه مقاله

مرزبة

لغت‌نامه دهخدا

مرزبة. [ م َ زَ ب َ ] (ع اِمص ) مهتری اهل فرس . (منتهی الارب ). ریاست فرس . رئیسی و سرکردگی پارسیان . (از اقرب الموارد). اسم مصدری است که عربان از واژه ٔ مرزبان فارسی ساخته اند. رجوع به مرزبان در این لغت نامه شود.
ترجمه مقاله