مرسلین
لغتنامه دهخدا
مرسلین . [ م ُ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسَل در حالت نصبی و جری (در فارسی رعایت این قاعده نشود). فرستاده شدگان . ارسال شدگان . فرستادگان . گسیل داشتگان :
مدرس شد عباد مخلصین را
سبق داد از حقیقت مرسلین را.
|| پیغمبران . (ناظم الاطباء). پیامبران . رسولان :
لاتعجبوا اشارت کرده به مرسلین
لاتقنطوا بشارت داده به اتقیا.
شیر گفت آری و لیکن هم ببین
جهدهای انبیا و مرسلین .
- سیدالمرسلین ؛ آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله . (ناظم الاطباء). پیامبر اسلام : آخر ایشان در نبوت و اول در مرتبت آسمان حق ... سیدالمرسلین ...، ابن عبد مناف العربی را برای عز نبوت و خاتمت رسالت برگزید. (کلیله و دمنه ).
- شیخ المرسلین ؛ حضرت نوح علیه السلام . (ناظم الاطباء).
مدرس شد عباد مخلصین را
سبق داد از حقیقت مرسلین را.
عطار (اسرارنامه ).
|| پیغمبران . (ناظم الاطباء). پیامبران . رسولان :
لاتعجبوا اشارت کرده به مرسلین
لاتقنطوا بشارت داده به اتقیا.
خاقانی .
شیر گفت آری و لیکن هم ببین
جهدهای انبیا و مرسلین .
مولوی .
- سیدالمرسلین ؛ آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله . (ناظم الاطباء). پیامبر اسلام : آخر ایشان در نبوت و اول در مرتبت آسمان حق ... سیدالمرسلین ...، ابن عبد مناف العربی را برای عز نبوت و خاتمت رسالت برگزید. (کلیله و دمنه ).
- شیخ المرسلین ؛ حضرت نوح علیه السلام . (ناظم الاطباء).