ترجمه مقاله

مرشة

لغت‌نامه دهخدا

مرشة. [ م ِ رَش ْ ش َ ] (ع اِ) آنچه بدان آب اندازند. (دهار). ج ، مراش . (دهار). آنچه بوسیله ٔ آن آب یا مایعی را بپاشند. (از اقرب الموارد). آب پاش . || چیزی باشد که جولا آب بدان بکرباس زند. غرواش . غرواشه . لیف شویمالان و جولاهگان و آن گیاهی است که آن را مانند جاروب بندند و بدان آب و آهار و شوربا بر جامه که می بافند پاشند. (از برهان ). ماله . سمه . (یادداشت مرحوم دهخدا). || آلتی مر جولاهان را که بدان پراکنده و افشان می کنند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله