ترجمه مقاله

مرطب

لغت‌نامه دهخدا

مرطب . [ م ُ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی است مصدر ارطاب را. رجوع به ارطاب شود. || تر و نمدار.(ناظم الاطباء). || آبدار. || خرمای تازه . || خرمابن که دارای خرمای تازه باشد. (ناظم الاطباء). نخلی که موقع «رطب » آن فرارسیده باشد. (از اقرب الموارد). || مرغزاری که در آن گیاه سبز بسیار و فراوان باشد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله