ترجمه مقاله

مرطب

لغت‌نامه دهخدا

مرطب . [ م ُ رَطْ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترطیب . رجوع به ترطیب شود. || ترکننده . (آنندراج ). کسی یا چیزی که تر می کند. (ناظم الاطباء). || در اصطلاح قدیم داروئی مرطب ، ترکننده . تری دهنده . تری آرنده . رطوبت بخش . رطوبت زاینده . مقابل مجفف .ج ، مرطبات : و نقوع او [ یعنی تر نهادن و خیساندن آلو ] مرطب معده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله