ترجمه مقاله

مرطلة

لغت‌نامه دهخدا

مرطلة. [ م َ طَ ل َ ] (ع مص ) همیشگی ورزیدن به کاری ، یا همیشگی کردن در فساد و بس . (از منتهی الارب ). ادامه دادن به کاری و یا اینکه فقط در فساد باشد. (از اقرب الموارد). || به گل و جز آن آلودن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیالودن به گل . (المصادر زوزنی ). || تر کردن باران کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || در پوستین مردم افتادن . (از منتهی الارب ). در عرض کسی واقع شدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله