ترجمه مقاله

مرغ بهشتی

لغت‌نامه دهخدا

مرغ بهشتی . [ م ُ غ ِ ب ِ هَِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرغی که نسبت به بهشت دارد. || کنایه از محبوب و معشوق :
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت ؟

حافظ.


|| (اِ مرکب ) پرنده ای است از راسته ٔ سبکبالان و از دسته ٔ دندانی نوکان . در حدود شش گونه از این پرنده شناخته شده که همه مخصوص گینه ٔ جدید می باشند. قد این پرنده به اندازه ٔ یک زاغ است ، منقارش نسبةً قوی و پرقدرت و پنجه هایش نیز نیرومند می باشد. پهلوهای جنس نر این پرنده دارای پرهای بلند پرزرق وبرق است . دمش دارای دو استطاله ٔنخی شکل مارپیچی طویل شاخی است . جنس ماده ٔ مرغ بهشتی فاقد پرهای پرزرق وبرق و استطاله ٔ دمی است . غالباً پرهای پرزرق وبرق و زیبای این پرنده در هر دو جنس صورتی رنگ است ولی پرهای جنس نر دارای رنگهای سفید و زرد برّاق است . مرغ مذکور پرصدا است و لاینقطع بر روی درختان مشغول خواندن و نغمه سرایی است . بمنظور استفاده از پرهای زیبایش آن را شکار می کنند.
ترجمه مقاله