ترجمه مقاله

مرغ حق

لغت‌نامه دهخدا

مرغ حق . [ م ُ غ ِ ح َق ق ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گونه ای جغد که در شب برای شکار و تغذیه از لانه اش خارج می شود و آوازش شبیه به کلمه ٔ «حق » است . جثه اش کمی از کبوتر بزرگتر است و دارای سرگردی است و پرهای خاکستری سیر متمایل به صورتی دارد و زیر شکمش زرد رنگ است . در اماکن متروکه و تنه ٔ درختان برای خود لانه می سازد. این پرنده برخلاف شهرتی که دارد پرنده ٔ بسیار مفیدی است زیرا از جوندگان کوچک و موذی وبرخی حشرات مضر تغذیه می کند به همین جهت باید در حفظ و نگهداری نسل آن کوشید. شب آهنگ . مرغ شباهنگ . شب آویز. دشت ماله . بیل باقلی . ابوحکب . چوک . هوگویک . چوکک . ضوع . بایغوش . بایقوش . بیغوش . مرغ حق گو. مرغ حق گوی .
- مثل مرغ حق ؛ شب و روز نفرین کنان . (امثال و حکم دهخدا).
ترجمه مقاله