ترجمه مقاله

مرفوض

لغت‌نامه دهخدا

مرفوض . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از رفض .متروک مانده شده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رفض شود. || ابل مرفوض ؛ شتران به چراگذاشته شده . (منتهی الارب ). || پرتاب شده و افکنده شده و مرمی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله