ترجمه مقاله

مرقد

لغت‌نامه دهخدا

مرقد. [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ارقاد. رجوع به ارقاد شود. || داروئی است که خورنده را خواب آرد چون افیون . (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). دوائی که خواب آورد. (بحر الجواهر).دوای منوّم . داروی خواب . افیون و جوز ماثل را بدین اسم خوانند. (از فهرست مخزن الادویه ). مهانول . اپیون .افیون . تریاک . || راه روشن . (منتهی الارب )(ازاقرب الموارد). مُرقدّ. و رجوع به مُرقدّ شود.
ترجمه مقاله