ترجمه مقاله

مروارید بستن

لغت‌نامه دهخدا

مروارید بستن . [ م ُرْ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بندکردن مروارید :
از این سو زهره در گوهر گسستن
وزان سو مه به مروارید بستن .

نظامی .


|| کنایه از خدمت و منصب نویافتن و ترقی در احوال بهم رسیدن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || خجل شدن و خجالت کشیدن . (برهان ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله