ترجمه مقاله

مروح

لغت‌نامه دهخدا

مروح . [ م ُ رَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترویح . رجوع به ترویح شود. خوشبوی شده . بوی عطر گرفته : مشام جان زنده دلان در دو جهان معطر و مروح گردانید. (دیباچه ٔدیوان حافظ). الدهن المروح ؛ روغن خوشبوی یافته . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). روغن خوشبوی . (دهار).
ترجمه مقاله