مرکب انداختنلغتنامه دهخدامرکب انداختن . [ م َ ک َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از تاختن و حمله کردن : مسلمانان در موافقت او مرکب انداختند و نیک بکوشیدند. (ترجمه ٔ اعثم کوفی ص 105).