ترجمه مقاله

مزدوری

لغت‌نامه دهخدا

مزدوری .[ م ُ ] (حامص مرکب ) مزدور بودن . عمل مزدور. حالت مزدور بودن . اجیر بودن . مزدگیری در مقابل انجام کاری : رحمن است که راه مزدوری آسان کند. (کشف الاسرار ج 1 ص 32). || استیجار. (یادداشت مرحوم دهخدا). || اجراء. اجرة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || محنت و زحمت بدنی . || اجرت کار و مواجب . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله