ترجمه مقاله

مزدک

لغت‌نامه دهخدا

مزدک . [ م َ دَ ] (اِخ ) مژدک . مردی از نسا و گوینداز استخر فارس بود. دو قرن پیش از مزدک مردی به نام «زردشت بونده (بوندس )» پسر خرگان از مردم پسا (فسا)که مانوی بود آئینی به نام «دریست دین » پی افکند و مزدک که مرد عمل بوده این آئین را رواج داد. راجع به خود مزدک اطلاعات بسیار مختصر است . وی پسر «بامداذ» است . طبری که قطعاً مأخذصحیحی در دست داشته او را از مردم «مدرنه » میداند ومیتوان این نام را همان «ماذرایا» دانست که در ساحل چپ دجله در محلی که اکنون کوت العماره قرار دارد واقع بوده است . دریست دین یعنی «آئین بوندس زردشت و مزدک » به منزله ٔ اصلاحی در دین مانی بوده و مانند آیین اصلی از بحث در رابطه ٔ بین دو اصل قدیم یعنی نور و ظلمت آغاز میکرد فرق آن با آئین مانوی این بود که معتقد بود تاریکی مانند روشنائی از روی اراده و قصد عمل نمیکند بلکه رفتارش کورکورانه و از روی اتفاق است . بنابر این اختلاط نور و ظلمت که نتیجه ٔ آن این عالم مادی است چنانکه مانی پنداشته است از روی نقشه و اراده نبوده بلکه من غیر اختیار صورت گرفته است پس تفوق نور بر ظلمت در کیش مزدک بیشتر است تا در آئین مانی . یزدان (نور) بر اهریمن (ظلمت ) چیره و غالب خواهد شد اما پیروزی یزدان کامل نیست . زیرا جهان مادی که از اختلاط دو اصل اساسی تشکیل شده است بر جای مانده و مقصد نهائی از تحول و تطور عالم این است که ذرات نور را از ترکیب با تاریکی برهاند، در این نکته آئین مانی و مزدک مشترک اند. مزدک خدا را فرض میکرد که در عالم برین بر تختی نشسته مانندپادشاه ایران در این دنیا. در برابر یزدان چهار نیرو است که به منزله ٔ چهار شخص عالیقدر ایران اند و آن چهار عبارت اند از: دریافتن ، هوش ، حافظه و شادمانی . تحت امر این چهار نیرو، هفت وزیر و دوازده وجود روحانی است که «شهرستانی » نام آنها را یاد کرده است همانطور که هفت سیاره ٔ آسمان در دایره ٔ علائم دوازده گانه ٔ منطقةالبروج میگردند وزرای هفتگانه نیز در میان دایره ٔ وجود روحانی گردش میکنند چهار نیرو در وجود انسان مضمرند و «هفت » و «دوازده » کار جهان را زیر سلطه ٔ خود دارند. نور از ظلمت عاقبت رهائی خواهد یافت و انسان باید بوسیله ٔ اعمال خود یا امساک به این رهایی یاری کند. در کیش مزدک مانند مانی از هرچه علاقه ٔ روان را به ماده زیاد کند خودداری باید کرد. به این جهت است که خوردن گوشت حیوانات نزد مزدکیان حرام بوده است . در جامعه ٔ مانویان ، مؤمنان درجه ٔ اول (برگزیدگان )مجبور بودند که سراسر زندگی را بدون زن و مجرد باشند و فقط اجازه داشتند خوراک یک روز و لباس یک سال رامالک باشند ولی اولیای کیش مزدک متوجه شدند که مردمان عادی نمیتوانند از لذتهای دنیوی یعنی دارا بودن خواسته ٔ دنیوی یا بهره ور شدن از زنان صرفنظر نمایند مگر وقتی که قادر باشند میل خود را عملی کنند. از این سنخ افکار نظریه ٔ اجتماعی آئین مزدک پدید آمد: خدا وسائل زندگی را بروی زمین آفریده تا همه برابر یکدیگر از آن برخوردار شوند. چون هرکس میخواهد بیش از برادرش بهره ور گردد بر اثر خشونت و بدرفتاری ، عدم مساوات پیش آمده است . هیچکس را در این دنیا بر خواسته و زن بیش از دیگری حقی نیست . معلوم نیست که مزدک چگونه با پادشاه مربوط شد، ولی به هرحال قباد شاهنشاه ساسانی در دوره ٔ اول سلطنت خود (488 تا 498 م .) طرفدار آئین مزدک شد و طبق آن رفتار کرد ولی بر اثر شورش نجبا قباد مجبور به فرار گردید و به کشور هپتالان (هیاطله ) پناه برد و در 498 یا 499 م . بیاری لشکریان خاقان بدون مزاحمت تاج و تخت خود را به دست آورد. ولی این بار مراوده ٔ او با مزدکیان از روی احتیاط بود. بهنگام طرح مسأله ٔ جانشینی قباد که خسرو انوشیروان و کاوس نامزد ولایتعهدی بودند مجلس مباحثه ٔ مذهبی تشکیل دادند و قابل ترین مباحثان را از میان موبدان انتخاب کردند و اسقف عیسویان نیز در مخالفت مزدکیان با زردشتیان همداستان بود طبعاً مزدکیان مغلوب شدند و سربازان که مزدکیان را احاطه کرده بودند شمشیرکش هجوم بردند و آنان را از دم تیغ گذرانیدند و ظاهراً تمام رؤسا و خود مزدک در این واقعه به قتل رسیدند و بعدها حمایت قانون را از مزدکیان سلب کردند. رجوع به «تاریخ سلطنت قباد و ظهور مزدک » ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی و احمد بیرشک تهران 1309، و ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ یاسمی ص 237 به بعد و ص 261 به بعد شود :
بیامد یکی مرد مزدک بنام
سخنگوی و بادانش و رای و کام .

فردوسی (شاهنامه 40 / 201).


پس قضاء ایزدی چنان بود کی در عهد او مزدک زندیق پدید آمد.(فارسنامه ٔ ابن البلخی ).
به لفظم حسد میبرد باد عیسی
ز طبعم عرق می کند نار مزدک

اثیراخسیکتی (انجمن آرا).


ما را چه باک مزدک و بیم بزرجمهر
چون او قباد قادر و نوشیروان ماست .

خاقانی .


ترجمه مقاله