مزد یافتن
لغتنامه دهخدا
مزد یافتن . [ م ُ ت َ ] (مص مرکب )اجر و پاداش یافتن . پاداش نیک دریافتن :
تو گر دادگر باشی و پاک رای
همی مزد یابی به دیگر سرای .
اگر به کرم قدم رنجه فرمائی مزد یابی . (گلستان ). رجوع به مزد شود.
تو گر دادگر باشی و پاک رای
همی مزد یابی به دیگر سرای .
فردوسی .
اگر به کرم قدم رنجه فرمائی مزد یابی . (گلستان ). رجوع به مزد شود.