ترجمه مقاله

مزعم

لغت‌نامه دهخدا

مزعم . [ م ُ ع ِ] (ع ص ) امیدوار. || آزمند. || فرمانبردار. || کار دست داده . || شیر جوشیدن گرفته . || زمینی که اول گیاه آن برآمده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله