ترجمه مقاله

مزعوق

لغت‌نامه دهخدا

مزعوق . [ م َ ] (ع ص ) اسم مفعول از «زعق » (و بنا بقول اصمعی از «ازعاق »). (اقرب الموارد). طعام مزعوق ؛ طعام بسیارنمک و شور. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیگ بسیارنمک . (آنندراج ). || ترسان وبیمناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترسانیده شده .(آنندراج ). ترسیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله