ترجمه مقاله

مساوقة

لغت‌نامه دهخدا

مساوقة. [ م ُ وَ ق َ ] (ع مص ) نبرد کردن کسی را در فخر سوق یا در راندن یا درسختی ساق . (منتهی الارب ). مفاخرت کردن با کسی در سوق و راندن که کدام یک شدیدتر و سخت تر است . (اقرب الموارد). با کسی فخر کردن در سختی ساق . (تاج المصادر بیهقی ). || در معنی اتحاد اعم از مفهوم و صدق به کار رود، پس شامل الفاظ مرادف و مساوی می گردد. و عبارت است از ملازمت بین دو شی ٔ آنچنانکه یکی با دیگری در مرتبه فرق نکند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله