ترجمه مقاله

مسبوت

لغت‌نامه دهخدا

مسبوت . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر سبت .رجوع به سبت شود. || مرده . (منتهی الارب ).میت . (اقرب الموارد). || بیهوش . (منتهی الارب ). مَغشی ّ علیه . (اقرب الموارد). || بیمار که ستان خفته باشد و چشم فراز کرده . (منتهی الارب ). || محلوق و تراشیده . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله