ترجمه مقاله

مسبود

لغت‌نامه دهخدا

مسبود. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر سبد. رجوع به سبد شود. || صبی ّ مسبود؛ کودک دچار شده به بیماری اسبیدة، که از افراط در خوردن شیر دست دهد. (ازذیل اقرب الموارد). و رجوع به اسبیدة شود.
ترجمه مقاله