ترجمه مقاله

مستأرض

لغت‌نامه دهخدا

مستأرض . [ م ُ ت َءْ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیراض : فسیل مستأرض ؛ نهال خرما که ریشه در زمین داشته باشد. (اقرب الموارد). نهال خرما که سر او بیخ در زمین رفته باشد، و اگر بر تنه ٔ مادر خود روید آن را راکب گویند. (منتهی الارب ). پاجوش خرما. (یادداشت مرحوم دهخدا). || متثاقل به أرض . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به استئراض و استیراض شود.
ترجمه مقاله