ترجمه مقاله

مستحاضة

لغت‌نامه دهخدا

مستحاضة. [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحاضة. زنی که او را زیاده از ایام حیض خون آید. (غیاث ) (آنندراج ). زنی که خون حیض یا نفاس او افزون گردد بطوری که از عادت درگذرد، و فعل آن بصورت مجهول به کار رفته است . (اُستُحیضت ) بسبب آنکه خارج از اختیار اوست . (از بحرالجواهر). زن که خون آید او را از رگ عاذل نه از حیض . زنی که همیشه حایض باشد. زن که خون بیند پس از روزهای عادت . زن که همیشه خون بیند. رجوع به استحاضه شود : خویشتن را چون زنی مستحاضه می یابم که تشویر می خورد که به مسجد دررود و مسجد بیالاید. (تذکرةالاولیاء عطار).
ترجمه مقاله