مسترضع
لغتنامه دهخدا
مسترضع. [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استرضاع . شیرده خواهنده . (منتهی الارب ). رضیعه و دایه خواهنده . (اقرب الموارد). || شیرخواره . شیرخورنده :
ما به بحر نور خود راجع شدیم
وز رضاع اصل مسترضع شدیم .
و رجوع به استرضاع شود.
ما به بحر نور خود راجع شدیم
وز رضاع اصل مسترضع شدیم .
مولوی (مثنوی ).
و رجوع به استرضاع شود.