ترجمه مقاله

مستشرف

لغت‌نامه دهخدا

مستشرف . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استشراف . رجوع به استشراف شود. || مرتفع. گرانبها. قیمتی :
کاله ٔ معیوب و قلب کیسه بر
کاله ٔ پر سود و مستشرف چو در.

مولوی (مثنوی ).


ترجمه مقاله