ترجمه مقاله

مستصلح

لغت‌نامه دهخدا

مستصلح . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استصلاح . نیکو کردن خواهنده ، ضد مستفسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). آنکه نیکوئی کردن می خواهد و صلح می جوید. (ناظم الاطباء). رجوع به استصلاح شود.
ترجمه مقاله