ترجمه مقاله

مستعجلة

لغت‌نامه دهخدا

مستعجلة. [ م ُ ت َ ج ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث مستعجل . رجوع به مستعجل و استعجال شود. || (اِ) عروق البیض و آن گیاهی است که زنان را فربه کند. (منتهی الارب ). نزد بعضی بوزیدان است ونزد جمعی سورنجان و انطاکی وبعضی دیگر گویند که او فروع لعبه ٔ بربری و ریشه های آن است با پیچیدگی و صلب ، و هندی او بهم پیچیده مربع به نوعی که چون باز کنند چوب او مربع متساوی الاضلاع مشاهده می گردد و بهترین او خوش جوهر صلب شیرین است . (از مخزن الادویه ). بهج .
ترجمه مقاله