ترجمه مقاله

مستفز

لغت‌نامه دهخدا

مستفز. [ م ُ ت َ ف ِزز ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفزاز. بیرون کننده و خارج کننده . (از اقرب الموارد). || بقتل رساننده و کشنده . || قعد مستفزاً؛ با عدم اطمینان نشست . (از اقرب الموارد). رجوع به استفزاز شود.
ترجمه مقاله