ترجمه مقاله

مستقدم

لغت‌نامه دهخدا

مستقدم . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استقدام . پیش درآینده . (از منتهی الارب ). متقدم و پیش رونده بر قوم . (از اقرب الموارد). پیشرو. || در پیش شدن خواهنده . (از منتهی الارب ). || دلیر و دلاور. (ناظم الاطباء). آنکه قدوم و شجاع باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به استقدام شود.
ترجمه مقاله