ترجمه مقاله

مستلحق

لغت‌نامه دهخدا

مستلحق .[ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استلحاق . کسی که «الحاق » می کارد و آن میوه ٔ بعد از نخستین میوه است . (از اقرب الموارد). || چیزی را به خود نسبت دهنده . (از اقرب الموارد). و رجوع به استلحاق شود.
ترجمه مقاله