ترجمه مقاله

مستمال

لغت‌نامه دهخدا

مستمال . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استمالة. بسوی خود میل داده شده . (از منتهی الارب ). مایل و خم شده . (از اقرب الموارد). || تسلی و دل آسا نموده شده . (از منتهی الارب ). کسی که دل او را بدست آورده باشند. (از اقرب الموارد). رجوع به استمالة شود.
ترجمه مقاله