ترجمه مقاله

مستمرة

لغت‌نامه دهخدا

مستمرة. [ م ُ ت َ م ِرْ رَ ] (ع ص ) تأنیث مستمر. روان و استوار و دائمی . (غیاث ) (آنندراج ). پیوسته . همیشه . مستمره . و رجوع به مستمر و استمرار شود : اگر احدی از قانون حق و حساب و امور مستمره و معمول مملکت و ضابطه ٔ حقانیت تخلف و تجاوز نماید... (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 6).
ترجمه مقاله