ترجمه مقاله

مستند

لغت‌نامه دهخدا

مستند. [ م ُ ت َ ن َ ] (ع ص ، اِ) کسی که پناه به او برده شود. (غیاث ). || تکیه کرده شده :
اصبعت در سیر پیدا می کند
که نظر بر حرف داری مستند.

مولوی (مثنوی ).


|| تکیه و محل تکیه و پشتی . (ناظم الاطباء). تکیه گاه . معتمد. سند. رجوع به استناد شود. || سند حدیث . (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی ). رجوع به سند شود.
ترجمه مقاله